ولفز بچم بود...


امروز اصلا روز خوبی نبود...

این روزها کلا روزهای خوبی نیستن...

چقدر حرف دارم ولی گمونم حرف زدن هم از یادم رفته...

سخت میگیرم؟!

خدایا داری عصبانیم میکنی!!!!!

عمیقا دلم گرفته...

ولفزم...

نامردیه رفاقتت رو پای حماقتت بزارن...

وای خدا جون چرا انقدر داغ کردم؟!یه بچه بازی که به روزمرگی تبدیل شده بود تموم شده...غصه نداره که...

کاش نصفه نمیموند...

کلاسم کنسل شده ولی نمیدونم چرا شال و کلاه کردم برم بیرون؟!

شاید بخاطر ولفز...

شاید بخاطر دلم...

شایدم بخاطر اینکه دنبال راه فرارم...حالا از چیشو خدا عالمه!!!!

پیش به سوی اتوبوس و هندزفری و یه دنیا حال خوب...