این روزها خوب است...
طعم دنیای اطرافم شیرین است...
دوستم سهیلا داره مادر میشه و این قشنگ ترین خبر این چند روزه...
کلا گمونم خاله مهربونی بشم...
دیروز بچه ها خونه ما جمع بودن همه چیز عالی و مهربون بود...
وجود دوست تو زندگی ضروریه...
در ضمن نیم کیلو وزن کم کردم که خیلی خوشحالم...
ولی در عوض امروز رفتم دیدم باشگاهمون پلمب شده!!!!!!!!!!!!!!!⊙_⊙
با بچه ها رفتیم خربد...
یه مانتوی خانومانه خریدم...
دیگه کم کم باید باورم شه بزرگ شدم و مانتو های خانومانه بپوشم...
کلی هم لباس برای نی نی دیدیم و حدس زدیم بچه پسره!!!!!
نی نی نوشت:فعلا تا بچه یکم بزرگ شه اسمش رو گذاشتم نخود...
مبارکه
مرسی عزیزم...
خوشحالم که روزای خوبی داشتی
ممنون...
تبریک میگم
ممنون عزیزم...