حالم اصلا خوب نیست...

در همین حد که اجازه اعتراض دارم؟!

همه میگن چرا هرکسی میاد سمتت پس میزنی؟!همه میگن آخرش که چی؟!

همه منو از تنهایی میترسونن ولی واسه من تنهایی معنی نداره وقتی با عزیز ترین آدمام تنها شدم...وقتی خودی میزنه از غریبه چه انتظار؟!احمقانست انتظار چیزی که هم خونت بهت نداد رو از یه غریبه داشته باشی!!!

من!!!شقایق...درجه سه ترین دختر دنیا...ترجیح میدم تنها بمونم...سریال های مسخره ببینم...به بیرون رفتنای گاه و بیگاه دل خوش کنم و تو خواب و رویا زندگی کنم!!!!!!من این تنهایی رو به بودن کنار آدمای فیک این دنیا ترجیح میدم...من تو رویاهام با آدمای اصل و ناب زندگی میکنم...من رویامو با هیچ چیز عوض نمیکنم...

بازم با صدای گنجشکایی که با طلوع آفتاب جشن میگیرن من میخوابم...چرا وقتی جشن دنیا شروع میشه من فرار میکنم؟!چرا تو این دنیا دنیای هیچکس شبیه من نیست؟!

من اشتباهی شدم...من اشتباهی بودم...من اشتباهی هستم!!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.